اولین تولد
من و پدر تصمیم گرفتیم امسال یک تولد مختصر و در حد یادبود و چند تا عکس براتون بگیریم. و جشن مفصل تر را برای وقتی که بچه های گلم بزرگتر بشوند بگذاریم. و از آنجایی که فرش ها را برای خانه جدید شسته بودیم مجبور شدیم خانه آقاجون بگیریم. البته شب دهم که شب تولدتون بود مادرجون و باباجون غافلگیرمون کردند و آمدند خانه و براتون تولد گرفتند و کیک و کادو و...فردا شب هم خانه آقاجون. از قضا دایی امیرحسین هم از تهران آمده بود و برای تولد شما بیشتر ماند. آقای سعیدی دوست پدر هم از آمریکا آمده بودند و دوست داشتند در تولد شما باشند و همین باعث شد خانه باباجون هم شب بعدش تولد بگیریم. اونوقت که میگم خوش روزی هستید همین جاست، با اینکه قرار نبود تولد بگیریم سه شب ت...
نویسنده :
مامان و پدر
21:22